شهیارشهیار، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

کشمش کوچولو

6.سیسمونی

حدود یه هفته مونده به عید مامانم اومد تهران که بریم سیسمونی بخریم.بابا نتونست بیاد حدودا ٣بار واسه خرید با مامانم رفتیم.تقریبا همه چیو خریده بودیم.فقط مونده بود سرویس کریر و روروئک و صندلی ماشین و میز غذا که دیگه مامانم وقت نشد باهامون بیاد و من واحمد خودمون دوتا رفتیم واسه خرید.سرویسشو قرمز مشکی گرفتیم.البته من بیشتر دوس داشتم سبز باشه ولی چون سرویس خواب سبز خوشرنگ پیدا نکردیم,قرمز گرفتیم.بعد هم با کمک عمو علی سیسمونی رو چیدیم. در ادامه چندتا از عکسای سیسمونی نی نی رو گذاشتم.                        ...
9 مهر 1392

15.ماه پنجم

پسرم تو این ماه خیلی بیشتر باهامون ارتباط برقرار می کردی و باید وقت بیشتری واسه حرف زدن و بازی کردن باهات می ذاشتیم وگرنه غرغر می کردی.قلقلکی هم شده بودی. هم چنان واسه خوابیدن مقاومت می کردی و موقعی که تو بغلم می گرفتمت و راه می رفتم واسه اینکه یه موقع نخوابی با صدای بلند آواز می خوندی و به صدات زیر و بم می دادی و کلی سمفونی اجرا می کردی درحالیکه از شدت خستگی چشات بسته بود. راستی تو بلد نیستی شیشه شیر بخوری.ماه اول چندبار مولتی ویتامینتو با شیشه بهت دادم ولی بعد یه مدت که دیگه بهت ندادم یادت رفت.از پستونکم که حالت بهم می خوره.پرتش می کنی بیرون.کلا غیراز شیر خودم لب به هیچی نمی زنی.ویتامینتو به زور بهت می دم.واسه همین چهار ...
4 مهر 1392
1